کد مطلب:94529 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

خطبه 112-در نکوهش دنیا












[صفحه 294]

دریغا كه همچون بردگان، خدمت خواجه دنیا می كنید، و گمان میبرید كه خوش خدمتید! وای از این بردگی و فریاد از این آقائی! باز در پرهیز از این گیتی شما را آگاه میكنم، چرا كه دنیا جای زیستن نیست. این گیتی سرای پایه بر آبی است كه نباید آسودگی و شادمانی از آن طلبید. دنیا افسونكاری است كه خود را به زر و زیورهای فریبنده آراسته خاكی است كه نزد پروردگارش بسی خوار است و بی مقدار. حلالش به حرام، نیكش با بد و شیرینش با تلخی آمیخته است. خدای بزرگ، نه آن را برای دوستانش هموار و گوارا كرد، و نه در بخشش به دشمنان خود بخل ورزید نیكش اندك، و شرش همیشه مهیاست. دولت آدمیان، فانی و پادشاهی انسانها، بی دوام و عمران و آبادانی هایشان بسی خراب و ویران است پس چه سودی است سرائی را كه همچون حصاری شكسته، ویران و بی بهاست؟ این چه عمری است كه بسان توشه ای بی مقدار، تمام شدنی است؟ شما را چه سودی است، از راهی كه سفر گرش بزودی به پایان ره رسد؟ پس همان به كه مطلوب خدا را خواست و خواهش خود قرار دهید و برای آنچه كه او از شما خواسته، در بجا آوردنش دست یاری بسویش دراز كنید و پیش از آنكه نیستی و فنا شما را در كام خود كشد، آوای مرگ را در گ

وش خود انعكاس دهید

[صفحه 295]

جای تردید نیست كه پارسایان، در جهان، با اینكه لبانی خندانی دارند، اما دلهاشان پیوسته گریان است. به ظاهر شادند اما در نهان غمناك و لبریز ازاندوهند. اگر نیك حالیشان مورد حسرت است، بخاطر آنست كه مهار هوای نفس خویش را در كف اراده خود می فشارند اما شما! افسوس كه مرگ را از یاد برده اید و آرزوهای فریبنده و بیهوده شما را در بر گرفته. از اینرو دنیا بیش از آخرت بر شما چیره گشته و این خانه خراب و گذران، بیش از سرای جاودان شما را بسوی خود كشانده است حقیقت اینست كه شما در دین خدا و طریقت اسلام، با هم برابر و برادرید و این جدائی ها و قهر دلها میان شما، بر اثر ناپاكی اندیشه های شماست از اینرو به یاری یكدیگر رغبتی ندارید و باری از دوش دوست خود بر نمیدارید و پندپذیران را اندرز و حكمت نمی آموزید در حق هم گذشت و بخشش روا نمی دارید و بر هم مهر نمی ورزید. شما را چه شده كه بر اثر كوچكترین روی موافق و خوش دنیا، بناگهان از دل فریاد شادی میكشید و سر و جان در راهش میبازید؟ اینهمه آخرت فروشی و دنیا خواهی. اندوهی، غمی، ندامتی و هراسی در دل شما ایجاد نمی كند؟ كوچكترین ذره كاهی از نامرادی دنیا كه رو بشما میكند، ناگهان بار گرا

نی ازاندوه و اضطراب بدلتان راه می یابد و چنان غمین میشوید كه این نگرانی و بی تابی، بخاطر آن ذره از دست رفته، در چشم و رویتان افسردگی و ناشكیبائی نمایان میسازد. بگمانم میپندارید كه دنیا جای جاودانی است و بساط رنگین و زیان آلودش برای شما همیشه گسترده است؟ چرا از ابراز عیوب برادران خود، كه در معرض سقوطند بیم دارید؟ آیا میترسید كه آنان هم زشتی ها و لغزشهای شما را افشا كنند و شرم گینتان سازند؟ شگفتا! كه برای رها ساختن آخرت و دوستی و پیمان با دنیا، با یكدگر رفیق راه و انیس و مونس گشتید، اما چون دفتر ایمان و دین گشوده شد، همچون نم آبی كه عطشی را فرو ننشاند، به زبان ایمان آوردید و بدل راه هدایت نخواستید! رفتار شما به برده ای می ماند كه از كردار خویش فراغت یافته و به ظاهر وسایل خشنودی و رضای خواجه و مولای خود را فراهم آورده باشد


صفحه 294، 295.